[ad_1]
سیوهشت سالی میشود که ناشر است. او مدیر انتشارات «اساطیر» است که در حوزههای تاریخ ایران و اسلام، فلسفه، عرفان، ادیان، ادبیات فارسی و ادبیات غرب کتاب چاپ میکند. او در به طبع رساندن کتابهای منبع که حجیم هم هستند، تخصص دارد که نمود آن را میتوان مجموعههایی چون «تاریخ طبری»، «خاطراتِ» عینالسلطنه سالور، «روضهالصفا»ی میرخواند، «ناسخالتواریخِ» لسانالملک سپهر، «تفسیر کبیرِ» امام فخر رازی و «تاریخ کاملِ» ابناثیر دانست. او، «عبدالکریم جربزهدار» است که در شصتونُه سالگی، دیروز /یکشنبه مورد عمل جراحی قلب باز قرار گرفت و دوران نقاهت را میگذراند. به این بهانه، و با آرزوی بهبودی برای او، درباره کار و کارنامه او، با جمشید کیانفر، مصحح، تاریخنگار و سندپژوه به گفتوگو پرداختیم. او کسی است که کتاب کریمانه – که بهنوعی جشننامه جربزهدار است – را فراهم آورد.
کیانفر درباره دوست سالیانش با این جمله که وقتی کسی در عرصهای به موفقیت میرسد، همیشه از توجه به زیرساختهای او غافل میشویم، دو نکته را درباره جربزهدار برشمرد: نخست آنکه برخی به طعنه او را کاموافروش لقب دادهاند، که البته درست هم هست زیرا او سالها نمایندگی لوازم خانگی داشت و فروشگاهی بزرگ هم در بروجرد داشت. اما نمیشود کسی که بیاید و وارد عرصه نشر شود و موفق هم شود، بیآنکه زیرساختی داشته باشد.
کیانفر افزود: جربزهدار در همان سالهای پیش از انقلاب که در بازار بود هم از فرهنگ به دور نبود و به مطالعه کتاب و شناخت منابع میپرداخت. او همیشه مثالی دارد که میگوید من در آن زمان، روزها کار گِل میکردم و شبها کار دِل. هنوز هم چنین است. هنوز هم شبها کار دل میکند که همین است که او را به ناشری موفق بدل کرده است زیرا توانسته شناخت کاملی از منابعِ ادبیات و عرفان و تاریخ پیدا کند. با این تسلط، اما او چون پیشینهای اقتصادی داشت، هیچگاه بیگدار به آب نزد چون نسبت به فروش و توزیع شناخت داشت و موفق هم شد.
این تاریخنگار ادامه داد: نکته دوم آن است که او میداند سرمایهاش را کجا و چگونه و برای چه موضوع و مبحثی صرف کند. او از معدود ناشرانی است که افزون بر اِشراف بر فرهنگ، اصول سرمایهگذاری را هم میداند. کدام ناشر را سراغ دارید که سومین منشورش، یک مجموعه شانزدهجلدی، یعنی تاریخ طبری باشد و این یعنی بهواقع آدمِ جربزهداری است. این را کارنامه عملی او میگوید.
کیانفر نشر را حرفهای میداند که تحمل و تانی میخواهد و جربزهدار را واجد این ویژگی دانست و ادامه داد: او همهچیز را خیلی زود یاد میگیرد و خوشتحمل است. شاید باورتان نشود ولی وقتی میخواست نخستین کتابش را منتشر کند، بلد نبود قرارداد بنویسد و استاد ایرج افشار که این کتاب اول هم برای ایشان بود، برایش قرارداد نوشت. و اینگونه او الفبای نشر را آموخت.
این مصحح اضافه کرد: به جرأت میتوانم بگویم او با سود هر کتاب، کتاب بعدی را چاپ کرد. او سرمایهاش را افزود و اندوخت و با این روش و بینش به موفقیت رسید. چنانکه در این روزگار که تیراژ کتاب به صد نسخه رسیده است، او هنوز هم با پانصد نسخه کتاب چاپ میکند. سیاست خوبی هم دارد که براساس آن، کتبهایش بر سهقسم هستند؛ کتابهای سودآور که عمدتا رُمانهای کلاسیک هستند، کتابهایی که هزینهشان را پس میدهند و ضرر ندارند، کتابهایی که انبارداری میخواهند و به مرور زمان فروش میروند و هزینهشان از محل سود دسته اول، و حتی دوم، تامین میشود.
او خاطرنشان ساخت: کدام ناشری را میتوان پیدا کرد که کتابهای چندینجلدیاش به چاپهای هفتم و هشتم رسیده باشد. او حتی اجازه نمیدهد کتابهایش – که آنها را بهمثابه فرزندانش میداند – به بساط دستفروشان راه یابد و با تجدید چاپ خلأ را پر میکند. او این هوشیاری و افق دید را دارد که نگذارد کتابهایش بمیرند. از این رو طوری در این سالها رفتار کرده که حرکت کتابهایش حفظ شوند. این نوع نگاه، کمتر میان ناشران وجود دارد و آنها که چنین هستند، موفقترین ناشران هستند.
این سندپژوه در پایان اشاره کرد: به اعتقاد من، «اساطیر» جزء ده ناشر اول ایران است چون مطمئن است و هرگاه کتابی، نام و نشان اساطیر بر خود داشته باشد، اعتبارِ افزون مییابد.
[ad_2]
Source link
0 دیدگاه